در این مقاله قصد داریم درباره اصول و قواعد آموزش خوشنویسی صحبت کنیم.
دانش بشری اعم از شاخه های علمی و فرهنگی و هنری همواره پس از طی مراحل اولیه، در سیر تکاملی خود به شاخه های متعددی تقسیم میشود و هر یک به طور مشخصی دارای قوانین و اصولی میشوند که شرط ورود به هر یک از این شاخه ها و درک دقیق و عمیق آنها منوط به دانستن این قواعد است. به همین سبب هنر خوشنویسی شامل خط نستعلیق، خط تحریری و …. نیز از این قاعده مستثنی نیست.
اصول و قواعد خوشنویسی در سیر تکاملی خود به دست بزرگان و هنرمندان خوشنویس وضع شده است که آشنایی با این قوانین برای هر هنرجو و هنرمند خوشنویس لازم و ضروری است.
در تاریخ اسلام خط و خوشنوسی نزد بزرگان دین، دانشمندان و نویسندگان از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و از آنجا که هنر شریف خوشنویسی و کتابت، یکی از ارکان ترقی و تمدن و ادب بوده، پیوسته مورد توجه حاکمان اسلامی قرار داشته است.
در خصوص پیشینۀ طرح قواعد خط، مرحوم حبیب الله فضائلی در کتاب وزین “تعلیم خط” به این موضوع اشاره کرده است که نخستین بنیاد و ریشه قواعد خوشنویسی را در گفتار و کلام رسول اکرم(ص) و اشارات حضرت علی(ع) می داند و با استناد به این سخن امیر در نهج البلاغه که میفرمایید:
” أَلِقْ دَوَاتَکَ وَ أَطِلْ جِلْفَةَ قَلَمِکَ وَ فَرِّجْ بَیْنَ السُّطُورِ وَ قَرْمِطْ بَیْنَ الْحُرُوفِ فَإِنَّ ذَلِکَ أَجْدَرُ بِصَبَاحَةِ الْخَطِّ”
“دواتت را لیقه بگذار و آن را از گرد و غبار و چرکی بپیرای و زبانه قلمت را دراز گردان و میان سطرها را گشاده گیر و حرف ها را نزدیک به هم بنویس که این روش برای زیبایی خط بسیار شایسته است”
و در رسالۀ عبدالله صیرفی نیز به تصریح ایشان از قول حضرت علی بن ابیطالب، خطاب به عبدالله ابن عباس در خصوص اصول و قواعد خوشنویسی آورده است:
“شرط خوشنویس شدن و خوب و نیکو نوشتن در گرو مواردی چون: تعلیم استاد، استواری در مشق و ترکیب و پیوند دادن مرکبّات، ترک منهیات و… است”.
درویش محمد بخاری در رساله “فوائد الخطوط” موارد ذکر شده را از قول یاقوت مستعصمی بیان میکند. در کتاب اصول کافی نیز به نقل از امام جعفر صادق(ع) آمده است:
“بسم الله الرحمن الرحیم” را با بهترین خط بنویس و در هنگام نوشتن آن، “باء” را مکش تا سین را بلند کنی.
آنچه که مسلم است این است که از سده ی نخست تا اوایل صده ناگفته نماند که از آغاز ورود اسلام به ایران و رواج خط عربی در این سرزمین، ایرانیان همواره نقش بسزایی در پیشبرد و تحولات خطوط اسلامی داشته و حتی در موارد بسیاری پیشگام تحولات هنر خوشنویسی بوده اند. البته ناگفته نماند که در زمینه خوشنویسی انگلیسی با عنوان هندرایتینگ یا کاپرپلیت هم حرفها برای گفتن داریم.
در پایان قرن سوم هجری یک چهره درخشان از سرزمین ایران به کالبد خط و خوشنویسی حیات تازه دمید و این ستاره درخشان عالم سیاسیت، علم، ادب و هنر “ابن مُقله بیضاوی شیرازی” بود ابوعلی محمّد بن علی بن حسین بن مُقله بیضاوی شیرازی (328 – 272ق) یکی از برجسته ترین چهره های فرهنگ ایران است که دگرگون شدن و استواری، زیبایی، و تکامل خط بر مبنای مقیاسی معین و ضابطهمند، فقط با نام او همراه است.
مقام او در هنر خوشنویسی از دو جهت قابل بررسی و توجه است: نخست ابداع خطوط گوناگون از جمله (ریحان) و دوم تدوین قوانین و ضوابط معین خط، زیباسازی مفردات، و ترکیب ساختاری حروف و کلمات،درست نوشتن و به اندازه نوشتن و حرکات حروف، هدایت ابداعات خود به حوزه هنر و گشودن بابی نوین در عالم خوشنویسی و خطاطی. ابن مُقله اولین شخصی است که به تنظیم قواعد خوشنویسی پرداخت و خطوط ششگانه و نستعلیق را تحت قاعده و انضباظ در آورد. او دارای نبوغ و ورزیدگی خاصی در علم هندسه بود و اصول خطوط را بر مبنای دایره و سطح پایه نهاد. اشکال هندسی حروف را دوباره طراحی کرد و اندازه نسبی آن ها را بر اساس «نقطه لوزی»، «الف بنیادی» و «دایره مبنا» قرار داد.
- نقطه لوزی : عبارت است از اثر دَم قلم (دهانه قلم یا زبانه قلم) بر روی کاغذ تا به حدی که شبیه یک مربع با اضلاع تقریباً مساوی یا اندکی کمتر را تشکیل دهد.
- الف بنیادی : خط مستقیم و قائمی است که طول آن برابر تعداد معینی نقطه لوزی است که از راس به هم چسبیده اند و تعداد آن ها بنا به سبک نگارش از 5 تا 7 است.
- دایره مبنا : قطری برابر الف دارد و همانند الف مبنا شکل هندسی بنیادی را تشکیل می دهد.
همچنین ابن مقله بنیان و اساس قواعد کلی و عمومی خط را اینچنین مطرح کرده است:
خط دارای “حُسن تشکیل” و “حُسن وضع” است.
- حُسن تشکیل: اندازه و بهره هر حرفی از خطوط هندسی، سطح و دور، بلندی و کوتاهی، باریکی و کلفتی، راستی در خطوط مایل و قائم و افقی، و ارسال که در نتیجه قاعده اصول و نسبت از آن پدید می آید.
- حُسن وضع: پیوند دادن حروف پیوندپذیر (حروف متصل)، جمع آوردن حروف منفصل با حروف دیگر و قرارگرفتن کلمه ای در مجاورت و نزدیکی کلمه ای دیگر، نظم سطور، رعایت جای کشیده ها و مدها، از بیان اجزا (قاعده ترکیب و کرسی به دست می آید.
زحمت ها و کوشش های ابن مقله به آنجا انجامید که پس از او خطاطان دیگر از بیانات وی بهره بردند و قواعد خط(هشت گانه، دوازده گانه و بیشتر) را با تغییر الفاظ بیان داشتند.
پس از ابن مُقله خوشنویسان بزرگ و اهل فنی همچون: علی بن هلال معروف به ابن بّواب، یاقوت مستعصمی، میرعلی تبریزی، میزرا جعفربن علی تبریزی، سلطان علی مشهدی، باباشاه اصفهانی و … به تکمیل و توسعه این قوانین پرداختند. میرعماد(961-1024هـ.ق) در رسالۀ “آداب المشق” که به منسوب به ایشان است اجزای خط را به دو دستۀ:تحصیلی و غیرتحصیلی تقسیم میکند. برای تحصیلی دوازده جزء و برای غیر تحصیلی پنج جزء برمیشمارد.
- اجزای تحصیلی: 1.ترکیب 2. کرسی 3.نسبت 4.ضعف 5.قوّت 6.سطح 7.دور 8.صعودمجازی 9.نزول حقیقی 10.اصول 11.صفا 12.شأن
- اجزای غیرتحصیلی: 1.سواد 2.بیاض 3.تشمیر 4.صعود حقیقی 5.نزول
ترکیب:
قاعده ترکیب به معنای آمیزش معتدل و موافق حرف، کلمه، جمله، سطر، دوسطر، یا بیشتر با هم است که هنرمند خوشنویس برای ایجاد هماهنگی و مطابقت بین بخش های مختلف اثر خود به کار میبرد. ترکیب در حرف و کلمه را “ترکیب جزئی” گفتهاند و آن حُسن آمیزش شکلها و خوبی حرکات در حرف و یا کلمه است. ترکیب در جمله و مصراع و سطر و چند سطر را “ترکیب کلی” نامیدهاند و آن حُسن مجاورت و قرار منظم و مرتب آنها در کنار یکدیگر است، به طوری که همۀ اجزای آن با هم، هماهنگی و وضع معتدل و خوبی داشته باشند.
کرسی:
“کرسی” در لغت به معنای تکیه گاه، نشستگاه و تخت است و در خوشنویسی به جایگاه حروف و کلمات نسبت به خط زمینه اصلی گفته میشود. خط صاف و مستقیمی که خوشنویس ترسیم میکند یا در نظر میگیرد تا کلمات و حروف را به میزان آن به صورت قرینه و برابر و معادل هم، در سطر مرتب و جایگزین سازد.
نسبت:
این قاعده در خصوص رابطۀ منطقی حروف و کلمات و چگونگی اجرای آنها و رعایت اندازه های هر یک با توجه به اندازه قلم(دانگ قلم) و پیوند ناگسستنی حروف، کلمات و کیفیت هم نشینی آنها در صفحه بحث میکند.
ضعف:
در آغاز بعضی از حروف و در وسط بعضی دیگر و گاهی انتهای حروف که جزئی از نیش قلم برای نوشتن به کار میرود، آن را “ضعف قلم” گویند. به عبارت دیگر ضعف منجر به تیزی و تندی حروف و کلمات می شود و میزان آن بستگی به نیس قلم (انحراف به هنگام قطّ زدن) دارد. به عبارتی میتوان گفت تمامی حرکاتی که پهنای آنها کمتر از تمام قلم باشد ضعف اطلاق میشود.
قوّت:
هر حرف هنگام نوشتن، یک نقطه آغاز و یک نقطه پایان دارد. حد فاصله نقطه آغاز و پایان، قسمتی است که قلم هنگام نوشتن، به قوّت و یا اینکه به صورت کامل بر سطح کاغذ می نشیند. هرگاه در اجرای حروف و کلمات از تمام پهنای قلم استفاده شود اصطلاحا قوت گویند. این قاعده بیشتر در بخش میانی کشیده ها، دوایر و حروف تخت مصداق عینی مییابد.
سطح:
در خوشنویسی تمامی حرکات و اجرای حروف و کلمات روی خط زمینۀ محوری را سطح میگویند. سطح به سه شکل عموی، افقی، مایل نمود پیدا میکند.
دور:
حرکات دورانی و چرخشی قلم را در اجرای حروف و کلماتی مانند: ج، س، ل، یکی، جمع، و… را دور میگویند و به دو دسته “دور مستقیم” و “دور غیر مستقیم یا معکوس” تقسیم میشود. در “دور مستقیم” حرکت قلم از راست آغاز و به چپ ختم میشود.مانند: س، ص، ق، ل، ن، و، ی. در “دور غیر مستقیم یا معکوس” حرکت قلم از سمت چپ آغاز و به سمت راست ختم میشود. مانند: ج، چ، ح، خ، ع، غ
صعود:
واژه صعود از نظر دستوری مصدر و معنای آن “بلندی” و “فراز” است. در خوشنویسی اصطلاحاً به حرکت قلم از پایین به بالا “صعود” گفته میشود و دو نوع دارد. صعود حقیقی و صعود مجازی
- صعود حقیقی:حرکت مستقیم قلم از پایین به بالا مانند حرف ” الف” در اتصالاتی چون: با،سا،حا و..
- صعود مجازی: حرکت غیر مستقیم قلم از پایین به بالا مانند حرکات بخش پایانی دوایرمستقیم و غیرمستقیم را صعود مجازی می گویند.
نزول:
اصطلاحا به حرکت قلم از بالا به پایین اطلاق میشود. نزول نیز مانند صعود به دو دسته نزول حقیقی و نزول مجازی تقسیم میشود.
- نزول حقیقی: حرکت مستقیم قلم از بالا به پایین را “نزول حقیقی” میگویند.
- نزول مجازی: حرکت غیر مستقیم قلم را از بالا به پایین “نزول مجازی” میگویند.
اصول:
میرعماد بر این باور بود که رعایت 9 قاعده(ترکیب، کرسی، نسبت، ضعف،قوّت، سطح، دور، صعود مجازی، نزول حقیقی) به نحو احسن و با کیفیت مطلوب؛ قاعده اصول را تشکیل میدهد.
در خوشنویسی از دو اصل همیشه جداگانه سخن به میان می آید: صفا و شأن
صفا: از نظر لغوی به مفهوم “آب پاک و صاف و نیالوده” و همچنین “دوستی خالصانه” و یکرنگی که در فرهنگ های لغت آمده است و از نظر اصطلاحی کیفیت معنوی است که در خط تجّلی میکند و ریشه در صفای درونی خوشنویس دارد.
شأن: از نظر دستوری مصدر و به معنای “مقام و منزلت” و حاجت است. از دیدگاه خوشنویسی مرحله نهایی کیفیتِ هنری خوشنویس است که هرگز از تماشای اثر خود سیر نمیشود.
سواد و بیاض:
سواد به معنی “سیاهی” و بیاض “سفیدی” است. تناسب و رابطه میان سفیدی باقیمانده کاغذ با سیاهی مرکب، در ابعاد گوناگون اهمیت دارد. هنگام نوشتن، مقدار سیاهی و سفیدی حاصل آمده از نوشته در سطح کاغذ و نوشته را گویند که توازن آن در صفحه رعایت شده باشد و جایی از صفحه به دلیل تجمع حروف و کلمات، سیاه یا به علت کمبود حروف و کلمات سفید نباشد. همچنین تشکیل مقدار سفیدی حاصل آمده از داخل حلقه های صاد، ضاد، ظا، فا، قاف، عین، جیم، ها و… را شامل میشود.